به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ دکتر ایرج نیکسرشت، عضو پیوسته انجمن فلسفه علم فرانسه، عضو پیوسته انجمن تاریخ علم و فنآوری فرانسه و عضو هیات علمی پژوهشکده تاریخ علم دانشگاه تهران است. در کارنامه علمی وی که به زبانهای فرانسه، انگلیسی و عربی تسلط دارد، تالیف دهها عنوان کتاب و مقاله علمی دیده میشود. با این پژوهشگر تاریخ علم در سالروز تولد ابنهیثم، دانشمند ایرانی، درباره روششناسی و متدولوژی علمی و همچنین آثار شاخص وی به گفتوگو نشستیم.
لطفا درباره بیوگرافی و شخصیت علمی ابن هیثم توضیح دهید؟
ابوعلی حسن بن حسن بصری (یا مصری)، به ابن هیثم و به لاتین الهازن (Alhazen) مشهور است. درباره زندگی ابنهیثم اطلاعات دقیقی در دست نیست و آنچه قفطی و ابن ابی اُصَیبه، مورخان و زندگینامهنگاران قرن ششم و هفتم هجری به دست ما رسیده در حدود سال 354هجری قمری و 965 میلادی متولد و در حدود سال 430-1040 در قاهره درگذشته و بیشتر عمر خود را در عراق و مصر گذرانده است.
عبدالحمید صبره مصری، استاد تاریخ علم و فناوری دانشگاه هاروارد و متخصص تاریخ نورشناسی، در مقدمه تصحیح و ترجمه به انگلیسی سه فصل نخست کتاب «المناظر» که در دو جلد در سال 1983 منتشر شد، شرح مفصلی از منابع و مآخذ معتبر از زندگی و فعالیتهای علمی این دانشمند برجسته منتشر کرده است.
صبره همچنین مدخل ابن هیثم در «زندگینامه علمی دانشوران (Dictionary of Scientific Biography» را نوشته که به همت دکتر حسین معصومی همدانی به فارسی ترجمه و در کتاب «زندگینامه دانشمندان اسلامی» به چاپ رسیده است.
چند عنوان کتاب و در چه حوزههایی در کارنامه علمی ابنهیثم به ثبت رسیده است؟
ابنهیثم، در رساله «علوم الاوائل» تعداد آثار خود را تا سال 417 قمری، تا 70 رساله برشمرده که 25 اثر در ریاضیات، 44 اثر در طبیعیات و الهیات و یک اثر در علوم اوائل است. ابن ابی اُصیبه در سال 419 هجری قمری نام 21 اثر دیگر را اضافه کرده که جمعا 92 اثر میشود؛ وی همچنین در سال 429 هجری قمری، همه 92 اثر را به ترتیب زمانی آورده است. بعد از فهرست منتشره از سوی ابن ابی اُصیبه، آثار دیگری از ابنهیثم به دست آمده است. با این حال نمیتوان از تعداد و عناوین آثار ابنهیثم اطلاع دقیقی ارائه داد.
بهطور کلی آثار ابنهیثم را میتوان در سه شاخه نورشناسی، نجوم و ریاضیات دستهبندی کرد.
نورشناسی یا نظریه نور: ابنهیثم در این شاخه علم، رسالههای متعددی دارد که مهمترین آنان «المناظر» است. از «مقاله فی کیفیه الاظلال»، «مقالة فی الکرة المُحرِقَه»، «مقالة فی الضو»، «مقالة فی المرایا المحرقة بالقطوع»، «مقالة فی المرایا المُحرِقَه بالدوائر»، «مقالة فی الهاله و قوس و قزح»، «مقالة فی صوره الکُسوف» و «مقالة فی ضوء القمر» می توان به عنوان دیگر آثار وی در زمینه نورشناسی نام برد.
نجوم: از ابنهیثم بالغ بر 20 اثر در زمینه نجوم باقی مانده که رسالههای مختصری است که به موضوعات محدود نظری و عملی از جلمه ساعت خورشیدی، اختلاف منظر و تعیین قبله اختصاص دارد. ولی آنچه موجب شهرت ابنهیثم در زمینه نجوم شده، تالیف رسالهای به نام «مقالة فی هیئه العالم» است که در جوانی نوشته و همچنین کتاب بسیار مشهور «الشکوک علی بطلمیوس» است.
ریاضیات: کتاب «فی حل شکوک کتاب اقلیدس فی الاصول و شرح معانیه»، «رسالة فی مساحة المسجم المکافی»، «مقالة فی تربیع الدائرة»، «مقالة مستقصاة فی الاشکال الهلالیة»، «خواص المثلث من جهة العمود»، «القول المعروف بالغریب فی حساب المعاملات» و «قول فی مساحة الکرة» دیگر آثار وی در زمینه علم نجوم است.
به این آثار باید «مقاله فی المکان»، «مقاله فی القرسطون»، «مقاله فی الجزء الذی لایتجزی» و «مقاله فی عمل البنکام» را نیز اضافه کرد که هر یک مسائل مختلف علوم مطرح زمان خود را مطرح کردهاند.
چه تعداد از این آثار تاکنون به فارسی ترجمه شده یا در آینده خواهند شد؟ آثار وی چقدر در ایران شناخته شده هستند؟
تاکنون در ایران و به زبان فارسی، تحقیق جامع و کاملی روی آثار ابنهیثم صورت نگرفته و به همین دلیل ابعاد مختلف علمی و فلسفی این دانشمند مسلمان در بین ایرانیان پنهان مانده است؛ ایرانیان ابنهیثم را فقط بهعنوان دانشمندی بزرگ میشناسند. با این حال به کمک محققان تاریخ علوم دوره اسلامی که آثارشان به زبانهای انگلیسی، عربی، آلمانی و فرانسه منتشر شده و میشود، برای متخصان تاریخ علوم دوره اسلامی داخلی، برخی زوایای فکری ابنهیثم شناخته شده ولی این موضوع در سطح دانشگاهیان عمومیت ندارد.
در همین راستا در سالهای اخیر میتوان به موضوع رساله دکترا و کارشناسی ارشد برخی دانشجویان که به ابنهیثم اختصاص داده شده، از جمله مقالات و رساله دکترای دکتر حسین معصومی همدانی در فرانسه و برخی دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد تاریخ علم دوره اسلامی و فلسفه علم که در پژوهشکده تاریخ علم دانشگاه تهران و برخی دانشگاههای دیگر به زبان فارسی انجام شده، اشاره کرد.
جایگاه ابنهیثم در تاریخ علم کجاست؟
ابنهیثم، یکی از نوادر نه فقط تاریخ علم دوره اسلامی بلکه تاریخ علم جهانی است که از وی بهعنوان نورشناس، ریاضیدان و منجّم نام برده میشود. با این دانشمند در دو نقطه جهان دو برخورد متفاوت شده است. برخورد و اقبال درست در غرب صورت گرفته، بهطوریکه کتاب «المناظر» و رساله «المرایا المحرقه بالقطوع» از آثار وی بلافاصله بعد از انتشار، در اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم هجری قمری (قرن 11 میلادی) در اروپا به زبان لاتین ترجمه شده است.
گفته میشود مترجم رساله دوم جراردو کرمونایی (1187-1114) است. کتاب «المناظر» که بعد از این رساله نوشته شده، در اواخر قرن دوازدهم یا اوایل قرن سیزدهم به قلم یک مترجم ناشناس با عنوان « Perspectiva» به لاتین ترجمه شده و بیش از 19 نسخه از این کتاب شناخته شده که کهنترین آن مربوط به قرن 13میلادی است. متن لاتین «المناظر» همراه با کتاب 10 گفتار در نورشناسی اثر «ویتلو (Witelo)» از سوی فردریک ریسنر در سال 1572 میلادی در شهر بازل سوییس چاپ و در اختیار دانشمندان رنسانس قرار گرفت.
هر چند گفته میشود در ترجمه «المناظر» اشتباهاتی وجود دارد، ولی به هر حال اساس دیدگاههای ابنهیثم از همین ترجمه به دست فیلسوفان طبیعی قرون وسطی، رنسانس و قرن هفدهم اروپا رسیده است. در آثار نورشناسی روجر بیکن (۱۲۱۴-۱۲۹۴)، رابرت گروستست (1253-1168)، ژان پکام (1292-1230) و ویتلو (1314-1280) می توان ارجاعات به «المناظر» را مشاهد کرد.
در نقطه مقابل رویکرد غرب، جوامع علمی کشورهای اسلامی قرار دارند که داستان دیگری دارد. کتاب «المناظر» در این جوامع به فراموشی سپرده شد. حتی خواجه نصیرالدین طوسی، بعد از حدود دو قرن از انتشار کتاب «المناظر» در اثر خود با عنوان «تحریر المناظر» نامی از ابنهیثم و دیدگاههای نورشناسی وی نبرده و انگار این شخصیت علمی وجود نداشته است، تا اینکه در اوایل قرن هشتم، کمالالدین فارسی (710-632ه.ق) دانشمند ایرانی و از شاگردان قطبالدین شیرازی، شرح مفصل و مبسوطی بر «المناظر» نگاشته که یک اثر دیگر بینظیر در تاریخ علم دوره اسلامی است. این سوال از نظر تاریخی مطرح است که چرا بعد از حدود 300 سال از نشر کتاب «المناظر» باز هم دیدگاههای وی مورد توجه مسلمان قرار نگرفت.
بعد از کمالالدین فارسی، دانشمندان نورشناس از جمله غیاثالدین منصور دشتکی، قاینی و غلامحسین جونپوری اشاراتی مختصر به برخی دیدگاههای ابنهیثم دارند. متاسفانه قصه ادامه پیدا میکند و این دانشمند در کشورهای اسلامی تا اواسط قرن بیستم ناشناخته مانده و جدی گرفته نمیشود، تا اینکه تحقیقات مصطفی نظیف، استاد فیزیک دانشگاه قاهره در سال 1942 میلادی در قالب دو جلد کتاب نشان داد که دانشمندی مسلمان در قرن پنجم هجری قمری با نگارش کتابی با عنوان «المناظر» حرفهای جدیدی در مورد نورشناسی به جهان علم عرضه کرده است.
در اینجا باید از محققانی همچون ویده مان، ماتیاس شرام، عبدالحمید صبره، رشدی راشد، داوید لیندبرگ و جرارد سیمون که سعی در معرفی ابعاد مختلف نورشناسی ابنهیثم داشتهاند، نام برد.
به نظر شما کدامیک از آثار وی شاخصتر از دیگر آثارش است و به چه دلیل؟
از نظر من مهمترین اثر ابنهیثم در زمینه نورشناسی و آنهم کتاب «المناظر» است. وی دهها مقاله و رساله در زمینه نورشناسی دارد که هریک به بخشی مهم از علم نورشناسی توجه دارد، ولی «المناظر» یک کتاب جامع در زمینه نورشناسی است که پیش از ابنهیثم نمونههایی آن از اقلیدس (Optika) و بطلمیوس (Optika) در تاریخ علم آمده است.
مزیّت «المناظر» که در ردیف نخستین کتابهای چاپ شده در قرن شانزدهم میلادی است، نسبت به این دو کتاب را میتوان به این شرح آورد:
- «المناظر» تمام اطلاعات گذشتگان را داشته و خود نوآوریهای انقلابی در زمینه نورشناسی دارد.
- به دلیل اهمیت، این کتاب بلافاصله و در فاصله کوتاهی از انتشار به زبانهای لاتین و ایتالیایی ترجمه شد.
- به علت اهمیت علمی «المناظر» در آستانه انقلاب علمی در قرن شانزدهم میلادی چاپ و در اختیار محققان قرار گرفت.
- عبدالحمید صبره، محقق و مترجم کتاب «المناظر» به زبان انگلیسی، آنرا یک کتاب فلسفی درباره نور ندانسته، بلکه پژوهشی ریاضی-تجربی (طبیعی) در زمینه نورشناسی دانسته است. ابنهیثم در «المناظر» تلاش دارد که دیدگاه طبیعیون یا فلاسفه طبیعی که برگرفته و اخذ شده از علوم فیزیکی (فلسفه طبیعت) آثار مشائیان از ارسطو و اسکندر افرودیسی گرفته تا حکمای دوره اسلامی از جمله ابن سینا را با دیدگاه تعلیمیون (ریاضی دانان) از جمله اقلیدس و بطلمیوس ترکیب کند.
ابنهیثم در این زمینه نوشته است: «سخن از ماهیت نور به علوم طبیعی مربوط است و سخن از چگونگی تابش آن به علوم ریاضی، چنان که سخن از ماهیت پرتوهایی که نور به وسیله آنها امتداد می یابد، مربوط به علوم طبیعی است و سخن از شکل و هیات این پرتوها به علوم ریاضی، همچنین سخن ازاجسام شفاف که نور در آنها نفوذ می کند و از ماهیت و چگونگی شفاف بودن آنها به علوم طبیعی وابسته است. پس سخن از پرتو و شفافیت و نور ترکیبی از علوم طبیعی و علوم ریاضی است».
هدف نگارش «المناظر» از سوی ابنهیثم چیست و این اثر از چه موضوعاتی بحث میکند؟
ابنهیثم کتاب «المناظر» را پس از مرگ حاکم بِاَمرالله در سال 411 هجری قمری و 1021 میلادی نوشته است. البته وی پیش از نگارش این کتاب مقالات و رسالههایی در زمینه نورشناسی تالیف کرده ولی «المناظر» نتیجه تحقیقات، مشاهدات، ساخت ابزارها و دستگاههای موردنیاز در این ارتباط است.
کمالالدین فارسی در کتاب «تنقیح المناظر» به نقل از ابنهیثم هدف وی از نگارش «المناظر» را چنین نوشته است: «پیشنیان صاحبنظر، تحقیقات نظری خویش را درباره چگونگی بینایی (اِبصار) به درازا کشانیدند و اندیشههای خود را در اینباره بهکار بستند و کوشش فراوانی در این راه مصروف داشتند، تا آنانکه به منتهای پژوهشهای نظری خود رسیدند و در همان حد از پیشروی باز ایستادند ... نه میتوان به درستی قیاس و برهانی اقامه کرد و نه میتوان به آسانی به یقین دست یافت. ابنهیثم با بررسی دیدگاههای پیش از خود در زمینه نورشناسی ادامه میدهد: «وقتی این دو مفهوم - یعنی نظریه طبیعیون (اصحاب الطبیعه) و نظریه تعلیمیون (اصحاب التعالیم) – هنگامیکه براساس ظاهر آنها داوری شود، از یکدیگر دورند... چون وضع را چنین دیدیم، بر آن شدیم که به بررسی این موضوع همت گماریم و کتاب المناظر را بنگاریم».
«المناظر» در هفت فصل تنظیم شده است. در فصل نخست که کوتاه و مقدماتی است، ابنهیثم تلاش کرده روش خود را توضیح دهد. در این فصل خصوصیات چشم، بررسی ساختمان چشم، فواید اجزای چشم و علل و شرایط لازم برای بینایی بیان شده است.
در فصلهای دوم و سوم، ابنهیثم ساختار جدیدی را طراحی و شرایط رویت را بیان میکند. چگونگی ادراک هر یک از مفاهیم از راه حس بینایی و تمایزات آنها، خطای بینایی و علل آنها، چگونگی پیدایش انواع خطاهای بینایی در مرحله شناحت و خطاهایی که در مرحله قیاس رخ میدهد، موضوعاتی است که در این دو فصل به بحث گذاشته میشود. در ادامه مباحث این دو فصل، ابنهیثم شش شرط را برای دیدن برشمرده است.
ابنهیثم در فصلهای چهارم، پنجم و ششم کتاب «المناظر» درباره بازتابش نور از اجسام صیقلی، خیالات، انواع خطای بینایی ناشی از بازتابش و علل آن بحث میکند. خطاهای بینایی در آینههای تخت، آینههای کروی محدب، آینههای استوانهای، آینههای مخروطی محدب و آینههای مقعّر از جمله مباحث این چند فصل است.
در فصل هفتم که آخرین فصل «المناظر» است، به شکست نور اختصاص دارد. ابنهیثم در این فصل با طراحی ابزارهای شکست نور و قوانین آن که با تجربه بهدست آورده تلاش میکند تا تشکیل تصویر را توضیح دهد.
از دیگر کارهای علمی ابنهیثم بهویژه در زمینه فیزیک نور چه اطلاعاتی در دست است؟
ابنهیثم در دیگر آثار نورشناسی خود به مباحثی مانند نورشناسی جوی، مبحث بازتابی، آینههای سوزان، کره سوزان، نور ماه، سایه و نیمسایه، رنگین کمان، اتاق تاریک و فیزیک نورشناختی میپردازد.
ارزشمندترین کتاب این دانشمند در زمینه علم نجوم کدام است و چه ویژگیهای شاخصی در مقایسه با دیگر آثار این حوزه دارد؟
نزدیک به 20 اثر در زمینه نجوم از ابنهیثم باقی مانده است، شهرت این دانشمند مسلمان در علم نجوم بیشتر به خاطر دو کتاب «مقاله فی هیئه العالم» که در جوانی نوشته شده و «الشکوک علی بطلمیوس» است.
ابنهیثم در «مقاله فی هیئه العالم» مدعی است که میخواهد توضیح ناقص و غیرواقعی «المجسطی» بطلمیوس را روشن و تکمیل کند. در واقع از نظر ابنهیثم کتاب «المجسطی» در توصیف حرکات آسمانی، پایبند ریاضی است در نتیجه باید نحوه نشات گرفتن این حرکات از اجسام فیزیکی را بیان کند.
ابنهیثم در این کتاب قصد ندارد، به آراء بطلمیوس شک و انتقادی داشته باشد اما کتاب «شکوک» ابنهیثم نقدی بر سه اثر مهم بطلمیوس شامل «المجسطی»، «الاقتصاص» و «المناظر» است. در واقع رویکرد فیزیکی ابنهیثم در برابر رویکرد انتزاعی منجمان ریاضی مانند بطلمیوس قرار دارد. پرسشها و پژوهشهای دانشمندان مکتب مراغه از جمله خواجه نصیرالدین طوسی و قطبالدین شیرازی از همان انگیزه برخوردار است که در «شکوک» ابنهیثم آمده است.
رچیس مورلون ( Régis Morelon) محقق فرانسوی و بازنشسته تاریخ نجوم دوره اسلامی، درباره اهمیت «الشکوک» ابنهیثم معتقد است که این کتاب بعد از 10 قرن پس از انتشار «المجسطی» نخستین کتابی است که حرف تازه درباره نجوم دارد و در این 10 قرن دانشمندان علم نجوم یا نقل «المجسطی» را کردهاند یا شارحان خوبی از این کتاب بودهاند.
اگر سخنی ناگفته مانده بفرمایید؟
از این فرصت استفاده میکنم وی یا تاکید بر اهمیت تاریخ علم به معنی عام و بهویژه تاریخ علم دوره اسلامی خواستار توجه جدیتری نسبت به این رشته در دانشگاه تهران هستم. میتوان با استخدام نیروهای جوان محقق، قدمی در احیاء میراث فکری و علمی دوران اسلامی برداشت. متاسفانه هنوز یک مرکز تحقیقاتی و آموزشی درباره ابنهیثمشناسی، ابوریحانشناسی، ابن سیناشناسی و رازیشناسی در ایران شکل نگرفته و این مشکل همچنان باقی است؛ پژوهشکده تاریخ علم بهترین مکان برای این امر است.
نظر شما